یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ماه را به میهمانیِ

ماه را به میهمانیِ
این شب‌های تاریک
فرا خوانده‌ام
شاید زیر نور سیم‌گونَش
برق چشمانت دوباره
ذره ذره زندگی را
به رگ‌های منجمد من
تزریق کند...


خوشه خوشه نور
ارزانیِ نگاه ماهتاب تو
تا هزار هزار جرعه‌ عشق
فوران کند
از تلألوِ چشم عاشق‌ کشت
من قطره قطره زندگی ام را
فدای قدم قدمِ آمدنت خواهم کرد
کافی‌ست آنی مرا
غرقِ شراره‌های چشمانِ
افسونگرت کنی
تا لحظه لحظه چو پروانه
جان دهم از لهیبِ نگاهِ تو...

من تو را با دنیا دنیا ترانه
سروده‌ام...
تا هر که خواست در جانِ تو
دوستت دارم را زمزمه کند
خروار خروار فراق مرا
به یاد آورد
من بی‌قرار تو
در این غریب‌خانه‌ی دنیا
آری غریب
که بیگانه‌ام در نگاهِ مستِ یار...

مهدی بابایی راد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد