یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

من ماهی‌ام ز دام نهنگان فراری‌ام

من ماهی‌ام ز دام نهنگان فراری‌ام
زخمی و تشنه در وسطِ رودِ جاری‌ام

مانند یک زمینِ تَرک خورده‌ام، بیا
باران ببار خسته از این خشک‌سالی‌ام

در زیر پای لشکر غم لِه شدم، دریغ
صد آفرین به طاقت و آن بردباری‌ام


هی صدکَرت به مرگ خودم راضی‌ام، بدان
هر روز و شب به حالتِ لحظه‌شماری‌ام

لبریز گشته کاسه‌ی صبرم، خدای من
یک چاره کن به وسوسه‌ و بی‌قراری‌ام

گر خاک پای مردم دنیاستم ولی
یارب به نزد هیچ‌کسی کم نیاری‌ام

احمد میلاد احمدی سالار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد