ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
پنداشتم در واقع دیدم تو را
خیال انگیز شد آنچه دیدم
آینه در باورم نقش سیمای تو بود
در واقع سایه خیال بود در ذهن من
آشیانه ام گرم بود
آغوشم سرد شد
زمانی که رفتی سفر
شب پر ستاره ام
خاموش شد در این غروب ماه
در آخرین خیال سبز بودی
در واقع زردی
نبودنت سایه انداخت
در آنچه دیدم در تصورم
چله نشینی داشتم
در آرزوی برگشتن بهار
آخر عمرم در خزان گذشت
من در واقع در جستجویت بودم
تو گفتی خیال کردی
واقعیت ماندنم را
دوباره غم پنهان در چشمانم واقع شد
ستاره باران شد
چشمان تو در آن لحظه رفتنت
آخر رفتنت واقع بود
یا ماندنت خیال
این دیار با رفتن انس دارد
این روزگار از برای ماندن نیست
سرد و خاموش هستم
در این پاییز زودرس
استخوانم شکسته در این دایره جستجو
آخر توان نمی ماند در پیدایت
صبر ایوب تمنا کردم
سکوت گفتند
که من در این صید هستم
همه واقع بود نه خیال
من با تو هستم
اگر با تو نیستم
جان و روحم در گروی عشق توست
همه خیال برایم واقع شد
چون نقش رخ تو
بسته شد در ذهنم تا ابد
حسین رسومی