یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نوای تار محزونی شنیدم

نوای تار محزونی شنیدم
به سر تا اوج لا والله دویدم

به سان یا س پرپر در بهاران
میان کوچهٔ یلدا پریدم

همه در دستشان یک شمع خاموش
به سقاخانه هم نوری ندیدم


به بازار پری رویان شبخیز
دعایی دادم و کِلکی خریدم

نوشتم بر دروازهٔ عشق
که جز نور حقیقت من ندیدم

مگر دادی مرادم را تو امشب
که اسماعیل جان را سر بریدم

همه میخانه‌ها محراب عشق است
به نامت جام می را سرکشیدم

فروغ قاسمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد