ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تو را باید بیاراید قلم در شعر نیمایی
غزل هم بر سرت اسپند گرداند به شیدایی
تفاوت میکنی انگار با گلهای این بستان
تو را آورده از صحرا پرستویی اهورایی
هوای یاد تو پیچیده در دشت خیال من
کجایی ای نفسهایت دم گرم مسیحایی
لبت جان میدهد رخسار چون مهتاب میتابد
فلک در هیبت چهر تو مینازد تماشایی
فقط کافیست گیسو را به دست باد بسپاری
چه دلها که نمیبافد به مویت وصف زیبایی
دل اما ناگهان در ساحل افسونگرت افتاد
به دریای دو چشم مست و امواج فریبایی
تو بر خاک کویریِ دل و جان همچو بارانی
ببار ای نمنم خیس پر از احساس رویایی
تمام کوچههای منتهی بر جاده آذین شد
تو از سمت کدامین شهر شورانگیز میآیی
علیرضا حضرتی عینی