ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
یک بار فقط دلم از من خواست
تا کاری کنم که چشمانی به سمتم خیره شود
خیره هم شد ...
اما بعدش دلم در سینه زمرمه کرد ؛
(( او دید اما به جای من ، فقط خودش را ،
منم حتی اشتباه کردم ؛
جای من در سینه ای تاریک است ؛
نه در چشمانی که فقط زیبایی
شعله ی شمع را می بینند
و هیچ وقت نمی دانند حتی ؛
آن شعله هم زیبایی اش را مدیون تاریکی است. ))
رضا اسمائی