یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دریای چشم تو دلِ مرغم فرو گرفت

دریای چشم تو دلِ مرغم فرو گرفت
تا بر نشست و خواست در آن شستشو گرفت

دیدم که دیگری ایست که بنشسته در دلم
نبض ام چنان بگشت که راه گلو گرفت

یک جرعه بود جام شرابم ،نه بیش از این
ساغر شکسته گشت شرابم سبو گرفت

روزی که او مجوز یک بوسه ام بداد
این بوی مشک قامت تن را، از او گرفت

این اشک عاشقی ایست، از آن چون مقدس است
مجنون برای دیدن لیلی وضو گرفت

می آید از قلم غزلم، وقتی که ترا
در گلسِتان و ماه و چمن جستجو گرفت

تنها دگر کنار ساحل دریا غنوده ام
این مرغ جان بلب روش و رسم قو گرفت

جعفر تهرانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد