یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

قلم و کاغذ از یک پیکرند چه حسی است ؟

قلم و کاغذ از یک پیکرند چه حسی است ؟
تبر و تنه از یک پیکرند چه حسی است ؟
نیمکت و میز از یک پیکرند چه حسی است ؟
قاب و طاقچه از یک پیکرند چه حسی است ؟
انحنای پیکر هر فتنه بر تنش بود
خار نشود
خود خود را قلم زند
خود خود را تبر زند
همچنان سازگار در گراییدن
همچنان دوش بر کشیدن
نگون تبار را به تمنا چه حاجت است
دوست نابکار را ز تمنا چه حاجت است


سید امیرعباس مهدیان پور

من مانده‌ام و جدایی و خیال

من مانده‌ام و جدایی و خیال
من و دلتنگی ترکیب آشنایی‌ست
پس من مانده‌ام و دلتنگی
عشق و محنت عجب قافیه‌ای دارند
پس من مانده‌ام و عشق و محنت
آسمان و شب خاطرات فراق دارند
پس من مانده‌ام و آسمان و فراق
واژه‌هایم همدم دل‌های به هم قفل شده‌اند
پس من مانده‌ام و واژه‌های پراکنده

قدم زدن با پاهای زخم‌شده معجزه‌ است
پس من ماند‌ه‌ام با زخم دل و زخم سر
فکر کردن به چشمانت عجب دلتنگی دارد
پس من مانده‌ام با چکاوک نوید دهنده

اعظم شیرازی