یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

آیینه مرا دید ونخندید ای عشق

آیینه مرا دید ونخندید ای عشق
مبهوت شد و دچار تردید ای عشق
زل زد به دو چشم خسته و منتظرم
غم های مرا چه ساده می دیدای عشق

منوچهربرون

بماند هر چه در قلبم نهان است

بماند هر چه در قلبم نهان است
بماند خانه ام ویرانه خانه است

بماند این تمام قلب خسته
بماند یار من نا مهربان است

نگفت از آفتاب چشم مستش
که شاعر بوده و آوازه خوان است

ندارد جان من جز آه و حسرت
بماند قلب او آتشفشان است

نپرسید از غم قلب شکسته
که نجلای دلم جان و جهان است

نگفت از راز عشق و دوستی او
بماند حسرت چشمش به جان است


رقیه نصیری

مثلا شکلات دوست داشته باشی

مثلا شکلات دوست داشته باشی
منعت کنند
مثلا برایش بمیری
دوری تجویز کنند
تو می میری
در خودت
تنهایی

حقیقت تو را خواهد کشت
کسی سراغت را نمی گیرد
نه به دوا می رسی
نه درمانی هست

تو تنهایی...

فروغ فرهام

بی‌تابی‌ام

بی‌تابی‌ام
بی‌تابیِ نور
دلتنگی‌ام
دلتنگی‌ی خداست

هرچه، از تو؛ دور می‌شوم
از شعر
از زندگی
از نوشتن
محروم می‌شوم
امید را که؛
از عاشق، نمی‌گیرند

هرچه، از من؛ دور می‌شوی
از نفس
از عشق
از دوست داشتن
محروم می‌شوم
خدا را که؛
از عاشق، نمی‌گیرند

اتِّفاق عاشقی؛
دیر ‌می‌آید
ناگهان می‌اُفتد
زود تمام می‌شود
خاطراتش هرگز امّا؛
فراموش نمی‌شود

اتّفاق‌ها
گاهی خوب
گاهی بد
گاهی ...

اتّفاق عاشقی
همیشه؛
خوب است
حتّی عمق زخم‌های روز به روز
زخم‌های رو به ...
بگذریم

خدا
از اتّفاق
از زخم
از عشق‌
نمی‌ترسد
دوری‌ات را
هرگز امّا
تاب ندارد

ضیغم نیکجو وکیل آباد

بعد ماهی ماه من در لخظه ای رویت شده

بعد ماهی ماه من در لخظه ای رویت شده
با صدای ردْ پایش قلبم هم صحبت شده
پیش خود قند و عسل با دیدن او می خورم
روز و شب درراین خیالم لحظه ی وصلت شده
روی ماهش را ندیده قامتش با من چه کرد
در فراقش قامت رعناش ذی قیمت شده
در شگفتم آشنای روزهای بی کسی
چاووشی خوان زمان غربت و عزلت شده
آرزویم شب نشینی در شب مهتابی است
تا شبی مهتاب آید تشنه ی فرصت شده
بار الها تا به کی باید که آید از دری
گرچه شهرام از ازل هم زاده ی محنت شده


محمود رضا کاظمی

دل به تمنای تو دادم ز کف

دل به تمنای تو دادم ز کف
گوهر گمگشته من در صدف
در عجبم تیره نگاهت چه سان
بر دل غمدیده من شد هدف
خیلی ملائک همگی در سما
بهر تماشای تو هستند به صف
فخر کند بر همه خلق تا
مادر گیتی چو تو دارد خلف
هر کسی از عشق بگوید سخن

عشق شما تا به ابد یک طرف
شد گنهم باعث خواری من
مهر تو داده به من بد شرف
کی شود از لطف عطایم کنی
تذکره کرب و بلا و نجف

محمدحسن مداحی