ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
خداراه رابه پرندگان نشان میدهد،
تورادرمیانه ی راه تنهانمی گذارد،
خداراهنمای خوبی است.
مهمان چشمم باش،
برای همیشه ،
مبادا ازچشم بیفتی .
دهنکجی میکنی به زندگی
بیاعتنایی ،
مگرآرزویش را نداری؟
قلم بی باک می رقصد ،
شعر رنگ غم گرفته ،
پاییز در راه است .
مرادرآغوش بگیر ؛
تامرهم شود ،
زخم هایم .
ماروبروی مرگ ایم ؛
جنگ که باشد ،
خانه هاویران می شود.
دریا ، طوفانی است ؛
مادرشناگر ماهری ست ،
زندگی می بخشد.
پاییز ؛
پشت پنجره ؛
رنگ می بازند برگها .
حسرت واقعی ؛
گذر عمر ،
بی نتیجه ست .
مرادر قلبت جابده ؛
هیچ اعتباری ،
به حافظه آدمهانیست .
تمام واژه هارا
عقیم میکند ،
جنگ .
آمبولانس ها دیگرآژیرنمی کشند؛
همه جادرسکوت ،
خانه هاویران.
عشق گرفتنی ست؛
دل باختنی ،
کار مابین این دوتا .
سیدحسن نبی پور