یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

شب شهر آتش‌های خوب

شب
شهر آتش‌های خوب
نوازش‌های گرم
و ستارگانی
که تکه‌های پرآشوبِ تن تواند

اگرچه سخت است
گذشتن از زنگار غروب
اما تویی به آن‌سو
منتظر به پیشواز
با صیقلِ ترنم‌ات
و الماس چشمانِ بُریده‌‌ات از ماه

من آورده‌ام
آخرین بذر شعله‌ی سرزمینم را
و آخرین زن
و آخرین خورجین عطر

آمده‌ام به زایشِ فریادی
که امکان زادنش نیست
به چیدن حبه‌ی انگوری
که چرخ می‌خورد در برهوت
و روح سنگی که می‌خواهد
به جسم رودی رَوَد

آمده‌ام با انبوه حریصانه‌ی رویاها
و با همه‌ی ستون‌های بی‌خوابی
تا ابعاد روشن تو را بکاوم
در شب
شهر آتش‌های خوب
و نوازش‌های گرم.


حسین صداقتی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد