یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ببارم اشک چون باران شدم سرچشمه‌ی ساران

ببارم اشک چون باران شدم سرچشمه‌ی ساران
که بر پای بلورینش شده جانم چنان ناران

ز بس دلتنگ شهنازم به سینه مانده این رازم
به که گویم گرفته دل که عاشق من به مهنازم

تمام هستی‌ام او شد ابد هم مستی‌ام او شد
به ساحل مانده ام هر دم که موج کاملم او شد

به سودایش کنم غوغا به سر شور است و هم شیدا
که نور آیه ی کوثر گرفته دامنش زهرا

بسان معجزه مانم که هر دم من از او نالم
شده شعر و غزل حرفم به عشق خود همش بالم

شهادت شورِ شیرین است شمایل مثل پروین است
کمال کامل الّا به دست جان یاسین است

به گفتم سِر در این آخر که از نورش بگیرم زر
به سیّد نور او تابید که عرشی گشته نام آور

سید جعفر مطلبی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد