یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

مرا ببوس, که با بوسه تا خدا بروم

مرا ببوس, که با بوسه تا خدا بروم
مرا بخواه, که همراه خنده‌ها بروم

تو مدّعای منی, از همیشه تا به ابد
خودت بگو که در این راه تا کجا بروم؟

به شـوق دیـدن صـبحت در انتـظار شبم
که از بِدایت دنیا به منتها بروم

هدف که دیدنِ چشمانِ پرحرارت توست
بـدون دغـدغه, بی چـون و بی چـرا بروم

سـراغ داغیِ نـوک‌تـیزِ وعـده‌هایِ هـوس
دلم تپیده نباید برهنه‌پا بروم

اسیرِ دردم و پیچان به میله‌های قفس
هنوز منتظرم تا از این سرا بروم

بریز قصۀ (مهدی) به کام سرخ ورق
تو غا و زای خودت باش, من به لا بروم

محمد مهدی کریمی سلیمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد