یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

روزگاری عاشق دختر جنگلبان بود....

روزگاری عاشق دختر جنگلبان بود....
افرای نر...
سعی کرد پایش به خانه ی آن‌ها باز شود
مبل راحتی شد...
میز تحریر...
خلال‌دندان...
دوره‌گردی شد ...
با دلِ چوبی...
برای همین بوی خوش می‌دهد...
این کُنده ی درخت...
که حالا دارد می‌سوزد ! .


جواد_گنجعلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد