ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
خسته ترینِ هر شب من ام
باربر عشق ام
بر دوش ام باری به نام تو
جز من کسی حمل اش نمی کند
اگر رهایش کنم شاید شانه ام آسوده شود
اما قلب ام درد میگیرد
جیحون ییلماز
اگر قرار است
برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم
بهتر است آن را خرج لطافت یک لبخند
یا نوازشی عاشقانه کنیم...
وما کنتُ أعلمُ
حین شطبتک من دفتر الذکریاتِ
بأنی أشطب نصف حیاتی
و نمیدانستم...
وقتی که تو را از دفتر خاطراتام خط میزنم
نصفی از زندگیام را خط زدهام
کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد
گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد
زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم
بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد
سر به صحرا نهد آشفته تر از باد بهار
هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد
رستخیز چمن و شاهد و ساقی مخمور
چنگ و نی باشد و می باشد و مینا باشد
یار قند غزلش بر لب و آب آینه گون
طوطی جانم از آن پسته شکرخا باشد
لاله افروخته بر سینه مواج چمن
چون چراغ کرجی ها که به دریا باشد
این شکرخواب جوانی است که چون باد گذشت
وای از این عمر که افسانه و رؤیا باشد
گوهر از جنت عقبا طلب ای دل ورنه
خزفست آنچه که در چنته دنیا باشد
شهریاراز رخ احباب نظر باز مگیر
که دگر قسمت دیدار نه پیدا باشد
شهریار
نیاز داریم به یک نفر که بپرسد "بهتری؟"
و بیتعارف بگوییم "نه! راستش اصلا خوب نیستم..."
نیاز داریم به کسی که از بد بودن حال ما، به نبودن پناه نبرد،
که بشود بگویی خوب نیستم و او بماند و بسازد
و با حرفهایش، امید و انگیزه و لبخند بیاورد.
که برایش خودت باشی و برای نگه داشتن و ماندنش
نقابِ "من خوبم و همه چیز رو به راه است" نزنی.
نیاز داریم به یک نفر که رفیق باشد، نه دوست!
که "دوست" یار شادی و آسانیست
و "رفیق" شریک غمها و بانیِ لبخندها...
که فرق است میان رفیق و دوست و ما اینروزها
دلمان رفیق میخواهد، نه دوست...
در زندگی هیچ لذتی بزرگتر از
غلبه بر سختی وجود ندارد
لذت عبور از یک پله
و رفتن به پله بعدی
ساختن آرزوهایی جدید
و تماشای به ثمر نشستن آنها
همه اینها لذت بخشند...
پس با ایمان و تلاش ادامه بده و مطمئن باش هیچ کوششی
بدون نتیجه نخواهد ماند. ...