یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

می وزند از هر طرف با تازیانه بادها

می وزند از هر طرف با تازیانه بادها 
می کشد آتش زبانه از دل شمشادها!

می درانند از دل شیران جگرها شان به مکر
می تراشند از جفا گیسوی حوری زادها!

بیستون خالیست از آواز پتک و تیشه ای 
از کمر افتاده اند از هر طرف فرهاد ها!

آتش آهنگران خاموش گشت از هر طرف 
نوحه می خوانند هی بر سر زنان حدادها!

کدخدا آسوده خاطر پنبه در گوشش زده
می چکد خون از گلوی زخمی فریادها!

موش ها در جرز هر دیوار می چرخند آه
ما و دائم خویشتن را خوردن و غمبادها!

حمیده غلامی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد