ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
عشق در کوزه و بر دوشت و من تشنه عشق،
میزنم زانو به پایت و دارم طلب ذره ای عشق،
کوزه را میشکنی و قلب تنهای من از غم نیز میشکند آه
اما
هیچ چیز در کوزه نیست
هرچه از کوزه میتراود در او نیست
یلدا خستو
تورا من چشم به راهم
تا بیایی و بگویی از چشمانم افتاده ای
تا من خرامان خرامان،شادوخندان،دلخوش شوم که روزی در چشمان تو جا داشته ام.
یلداخستو
تمامی عاشقانه هایی که برایت سروده ام،زیر ایوانی گذاشته ام.
شاید قاصدکی پیدا شد وکلمه به کلمه آن را به تو رساند.
یلداخستو
به جان تو قسم که ویرانم ونبودنت جان به جانم میکند
و خیالت جانم را لب رسانده و لبه پرتگاهم،بیا و جان پناهم باش.
یلداخستو
در منزل غم و انزوای شب،
همچون مجرمی،به جرم نکرده ام اعتراف میکنم
که بدون وجودت،در زندان تنهایی ام گرفتارم و تنهایی قلبم را می فشارد،
به تو باز خواهم گشت،در روزی از روز ها،
در نیمه شب،
حتی اگر راهی در خیالت نداشته باشم ،به خاطراتت باز خواهم گشت.
یلدا خستو
ایا کسی که روزهای ابری ات را افتابی نمود ،
شایستگی آن را ندارد در روزهای بارانی چترش باشی؟
یلدا خستو
شاید هیچگاه خبر دار نشوی،
اما،باز هم هوای دلم طوفانیست و میدانم کسی به طوفان اطمینان نمی کند و دل را به دریا نمی زند.
یلدا خستو
در را پشت سرت ببند،خدا همراهت باشد.
بگذار دل خوش باشم،
دل خوش باشم به اینکه چیزی را جا گذاشته ای و برای پس گرفتنش باز هم در این خانه را میزنی.
خدا را چه دیدی
شاید اتفاقی مسیرت افتاد و راهت را گم کردی و خواهی دید که بازهم من فانوسی بدست زیر ایوان چشم به راهت نشسته ام.
هرچقدر میخواهد طول بکشد،صبورم.
یلدا خستو