ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
من هرگز ضرورت اندوه را انکار نمیکنم،
چرا که میدانم هیچ چیز مثل اندوه روح را تصفیه نمیکند
و الماس عاطفه را صیقل نمیدهد.
اما میدان دادن به آن را نیز هرگز نمیپذیرم،
چرا که غم حریص است و بیشترخواه و مرز ناپذیر...
هر قدر که به غم میدان بدهی
میدان میطلبد و باز هم بیشتر و بیشتر...
نادر_ابراهیمی
و عشق، قایقِ شکسته به قلبِ توفان راندن است– بی مُحابا .
نادر ابراهیمی
لوازم نویسندگی
گفتم:عشق،
نمیدانم چیست
بیتجربهام...
تازهکارم... نمیدانم اینطور خواستن،
اسمش عشق است یا چیز دیگر.
فقط، سخت میخواهمش.
سخت خواستن، میتواند عشق باشد.
نادر_ابراهیمی
عاشق شدن مسأله ای نیست، عاشق «ماندن» مسأله ی ماست.
بقای عشق، نه بروز عشق.
عشق به اعتبار مقدار دوامش عشق است، نه شدتِ ظهورش...
نادر_ابراهیمی
انسان برای خطا کردن و جبران خطا زاییده می شود
خطا،دلیل تازگی راه است-دلیل رشد ، دلیل باز شدن
و دلیل اینکه نمی خواهد و نمی تواند فقط به تجربه شده ها قناعت کند
+نادرابراهیمی