یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

در ظهر تب آلوده خورشید هوایت

در ظهر تب آلوده خورشید هوایت
ماندم به خنک سایه تکبیر رسایت

در قامت موزون اذان سر شوقت
مشتاق به سینوس نوای خوش نایت

با وزن قرائت به رکوع و به سجودی
بر اوج روان است زسر خاک نوایت

عطر رخ سجاده و شادابی تسبیح
شد سرمه چشم دل من خاک دو پایت

در گشت و گذاری دل شوریده و مستم
شد غرق به دریای پر از موج دعایت

شامل شده بر حال همه نیکی حالت
در گاه قنوتت حسنات دو سرایت

ای سبزی بوستان سخن ای گل الفاظ
بنهاده بهشت و ارم اش زیر کف پا خدایت

قاسم لبیکی

شاد باشیم همگان چونکه گل از غنچه شکفت

شاد باشیم همگان چونکه گل از غنچه شکفت
در فضای عشق پر زد بلبل شیدا و گفت

سبزه و سنبل , بنفشه , گاه بیداری رسید
کبک زیبا هم خرامان از سر صخره پرید

آمده زیبا پرستو با عبور از خاطرات
تا بیابد لانه دیرین خود با مشکلات

قطرهای ریز. باران بر سر دشت و دمن
زنده گردانید چمن , سوسن , وَ یاس و یاسمن

دست یاری میدهد پروانه با دست نسیم
درطواف غنچه عشق حلقه زیبا کنند ترسیم


سر رسید عیدِ سرافراز و بهار شادمان
تیر شادی را کنید پرتاب بر فرخ کمان آسمان

قاسم لبیکی

باغچه کوچک دل چه ظریف است و چه نرم

باغچه کوچک دل چه ظریف است و چه نرم
به تلنگر بشود کَرت پر از غنچه آن
با خزان دوستِ شفیق
هردمی جوی محبت , روان است سر باغ
چادر زندگی و شادابی می‌کشد برسر خود
صبر کوهیست شکوهمند که به پشتش جاریست
رود وارستگی و زیبایی
چهچه بلبل وجد
بوسه کبک قناعت به شاهدانه عشق
پر پرواز همایون سعادت به اوج
کوله بار نسیمِ گل سرخ و نرگس
مملو از عطر سخاوت به پشت

زندگی را به کوهپایه سرسبز و شاداب و پر زنبق صبر
سایه بید نشاط
بر سر چشمه پر موج وّ آبشار زلال پاکی
در سر راه , پر از پیچ و خم دوستی‌ها
زیر عطر , شرف کار و تلاش
در خنکهای نسیم بخشش
سینه دره مهر
وَ به همسایگی غنچه همراهی وعشق
داخل کلبه اندیشه و فهم
با شکوهی اَبدی باید ساخت


قاسم لبیکی