یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عشق تو را من اختراع کردم

عشق تو را من اختراع کردم
تا در زیر باران بدون چتر نباشم!
پیام‌های دروغین
از عشق تو برای خودم فرستادم!

عشق تو را اختراع کردم
چون کسی که در تاریکی
تنها می‌خواند، تا نترسد!


غادة السمان

در سرزمین من خار نکار

در سرزمین من

خار نکار

شاید فردا پابرهنه

به دیدارم بیایی...


غاده السمان

تو را دوست داشتم،

تو را دوست داشتم،
چنان که گویی تو
آخرین عزیزانِ من
بر رویِ زمینی...
و تو رنجم دادی،
چنان که گویی من
آخرین دشمنانِ تو
بر رویِ زمینم.

غادة_السمان

تمام چیزهایی که دوست میدارم ،

تمام چیزهایی که دوست میدارم ،
از آن من نیست‌ ...
دریا از آن من نیست
پاییز از آن من نیست
عشقت از آن من نیست
تنها زخمم ،
از آنِ من است ...

غاده السمان ...

می‌گویی: دوستت دارم

می‌گویی: دوستت دارم
و من به کبوتری تشنه بدل می‌شوم
که به کاردِ گلوگاه‌اش عاشق است
غاده السمان

به دوست داشتنت متهمم.

به دوست داشتنت متهمم.

به این جرم افتخار می‌ کنم

و به فراموش نکردنت...!

و آرزویم این است

که مجازاتم حبسِ ابد

در گردشِ خونِ

تو باشد!

غاده السمان

هنگامی که تو را به یاد می‌آورم

هنگامی که

تو را به یاد می‌آورم

و از تو می‌نویسم

قلم در دستم

شاخه گلی سرخ می‌شود...


غاده السمان

گواهی می دهم بر ترس هایم

گواهی می دهم بر ترس هایم

مباد که به تو اعتماد کنم
آنگاه که دستانم را فشردی
ترسیدم
مباد که انگشتانم را بدزدی
و چون بر دهانم بوسه زدی
دندان هایم را شمردم!
اما دوستت دارم!.....

غاده السمان
ترجمه دکتر عبدالحسین فرزاد