یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

هی خط زدم شعری جدید آمد
پاییز رفت و فصل عید آمد
حافظ نوشته غم‌نخور آری...
اینبار در شعرم امید آمد...

من با تو ما، در روز بارانی
بی چتر‌ها، شال زمستانی...
مابین مردم بوسه می‌گیریم
دیگر بس‌است آغوش پنهانی


سانیا علی نژاد

ارغوان عاشقی در قلب من پژمرده است

ارغوان عاشقی در قلب من پژمرده است
منبع آب و نقاط قوتش هم مرده است

ای فلک باران به قلب و جان من دهید
که ارغوان سرد من زهر خورده است


سانیا علی نژاد

تو خودت شعر و خودت وزن و خودت حاشیه‌‌ای

تو خودت شعر و خودت وزن و خودت حاشیه‌‌ای
خواندن شعر نخواهم که تو خود قافیه‌ای

سانیا علی نژاد

در جمع عشق‌بازان، ما دل‌شکستگانیم

در جمع عشق‌بازان، ما دل‌شکستگانیم
در راه وصل معشوق، ما زار و ناتوانیم
در هجر و در فراقش ما سوخته ولیکن
نه شِکوه ای، نه آهی، گویی که بی‌زبانیم
در گردش زمانه، غم بود و درد و غصه
ما زخم‌خوردگانِ تقدیرِ این جهانیم

سانیا علی نژاد

چشمهایم چشمه‌ای از شعر را گم کرده اند

چشمهایم چشمه‌ای از شعر را گم کرده اند
این مصیبت ارزش عمری باریدن نداشت؟

طاقتم در طاق دل مشتاق دیدارش ولی
او دلش شوقی برای لحظه‌ی دیدن نداشت


حال محزون دلم گاهی پرسیدن نداشت
عقلِ دل اما چرا ذوقی به فهمیدن نداشت

پروانه ای آشفته ام کز عشق با او گفته ام
بالم میان شعله اش سوخت، نای رقصیدن نداشت


سانیا علی نژاد

آشفته و مهجورم، مبهوتم و مأیوسم

آشفته و مهجورم، مبهوتم و مأیوسم
از برقِ نگاهِ سمع، مشتاقم و محتاجم

بر تختِ جنون مرگ، معراجِ نگاهانم
سیمای نی وسوزی، از قافله تاراجم

وین خواب برفشانم، محتاجِ طبیبانم
صورِ مَلک خوابم، شمسِ القمر شاهم


خونِ مِی و مهجوری، وین رنگِ نیاکانم
رخساره برفشانم، در خاک نظر خواهم

درمانده و بی‌چاهم، راهم شفق‌نوری‌ست
کز خواب بستاند رویای حقیقت را

سانیا علی نژاد

مدعی در عشق تو افزون شده از کوه طور

مدعی در عشق تو افزون شده از کوه طور
در پی عشقی حقیقی, در پی یک تکه نور
می‌دوی از بهر چه؟ عشقی که باشد ماندنی؟
نیست چیزی در جهان بانو, چرا گشتی تو کور؟
داد باید زد که عشقی در جهان اصلا نبود
داد باید زد با شیپور و طبل و بوق و صور
مست از چه گشته‌ای؟ از باده‌ی لب‌‌های او؟
عشق آید ناتوان می‌گردی و تنها چو مور
دور باید شد از این کابوسِ عشق و عاشقی
از نگاه دلبر و از موی او هم دورِ دور
سانیا علی نژاد