ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شقایق، گلبرگ های سرخ تو همیشه تکرار عاشقانه هاست
تو آن دوست اردیبهشتی قدیمی منی
در دشت هایی سبز و سرخ
یادآور رویاهای کودکانه ام
فکر اینکه شاید پشت آن تپه دنیای دگری باشد
یا که آب آن کاریز از دنیای ناشناخته هاست
شور و شوق باز کردن غنچه های تو
آنگاه که از گهواره ی سبزت بیرون می آمدی
و با آن گلبرگ های خونینت
یادآور امید بودی
شقایق، چگونه بود همنشینی دوستانه تو با لاله ها
آنگاه که لاله ی واژگون به میهمانی غنچه های تو می آمد
شقایق، ای یادآور دشت های سرخ
برایم از آفتاب مهربانی ها بگو
آنگاه که خنکای باد را معتدل می کرد
برایم از مهتاب بگو
آنگاه که تاریکی شب را روشنایی می بخشید
و تو در زیر چراغ مهتاب
رقصی عاشقانه می کردی
شقایق، برایم از باران بگو
آن دوست عاشقان
آن هنگام که خاک خسته را نوازش می کرد
و از عشق آن ها بوی خوش نم می آمد
شقایق، کنون دوباره بیا
بیا و بهار را تکرار کن
بیا و رنگ سرخ عاشقی را یادآور شو
ای شقایق عاشق به فصل عاشقانه ها
تکرار شو، تکرار شو، تکرار و تکرار و تکرار
رضا حقی
شد فصل بهار و ز عشقت شرری دارم
این باد صباست، از آمدنت خبری دارم
من پیرم و از عشق جوانی گیرم
پیری به هماوردی و از عشق سپری دارم
مرغم که پری دارم و پرواز ندارم
شاهین شوم از عشق و به عشقت نظری دارم
شد بال و پرم از سر دوران زخمی
غم رفت و ز عشقت در لانه پری دارم
آیی به برم از سفر دور و درازت
غم خانه خراب گشت و به امید دری دارم
یک شاخ گل سرخ بچیدم از باغ
برگ سبزی به تن و در دست گهری دارم
ای عشق، تو را فصل تماشای من آمد
بر چشم فروغی و بر لب شکری دارم
نامم که رضا هست و رضایم به رضایت
شعرم به فدایت که ز عشقت هنری دارم
رضا حقی
ای طلوع اولین غروب من
ای نشسته در نگاهت خاطره
ای تبلور شمیم عاشقی
چشم انتظار دیدنت پشت پنجره
رد شو از کوچه ی ما دوباره عشق
رد شو از کنار این شبگرد عاشق
ای قشنگی غم همیشگی
شب ها و روزها و دقایق
بی تو فصل عاشقی معنا نداشت
با تو کشتی غمم در گل نشست
ای نسیم آشنای کودکی
بی تو شیشه ی عمر من شکست
لحظه ها گرداب ذهن من شده
عمر من بسان گل شده
ای عزیز زود رفته از چشم
با تو بودن تمنای دل شده
من میان کفر و ایمان مانده ام
بی تو بی ایمان و کافر گشته ام
ای تمام دلیل من برای بندگی
تو بخواه آنگاه من بازگشته ام
رضا حقی