ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
من تو را به یقین روزیی, خواهم داشت
و در آن روز, از تو می پرسم من
می شود آیا؛
دل من کنده شود زین همه بی تابی؟
و به تکرار دوست داشتنت
شب و روزیی باشد
به امیدی که تویی,
و خیالی پر از سرسبزی....
اعظم حسنی
خستگی هایم که ورق بخورد
دلتنگی سر باز می کند
و
فراموشم می شود
شب را بی نور, گذشتم
در پس خیال تو.....
اعظم حسنی
می پرد باز خیالم,
به هوایی که در برق نگاهت
همچو دامی,
به تور پاشیدی,
تور خود جمع کنی آن روز
که این,
من بی من شده,
مشتی خاکم...
اعظم حسنی
چه کسی پرواز داد, کفتر دلتنگی
از لب بوم عشق
که نشد جَلْد دل,
لحظه ی دیدارش
چه کسی پاشید دام؟
چه کسی دزدید عشق؟
که چنین تنهایم....
اعظم حسنی
جاده در قاب چشمانم بی انتهاست
وقتی انتظار آمدنت
ذره ذره می کند خیال با تو بودن را....
اعظم حسنی
به غلط انداخت,
سرنوشت تاس مرا
نگذشت بر من ودل,
شانس روزِ جفت شش
من به ناکامی دل,
باختم عشق تو را …
اعظم حسنی
موج می زند طوفان دلم
بر ساحل خیالت,
ردائی از شب
بر تن دریای دیدارت
زمانه ام,
پوشانده....
اعظم حسنی
سنجاق کرده ام, دلخوشی های اندکم را
به راه رفته ات
شب گرد کوچه های تنهایی ام و
روز را به انتظاری مدفون,
بر لبه ی سکوت کلام بی کلامی ام,
در نیمه های ایستگاه قطار زمان
بِنشسته ام
تمام دلم را
در چمدان احساسم
جای داده ام,
تا ز کوی رفتنت, بُگذارانم نگاهی
که باز پس گیرد,
عاشقانه های عاشقی ام را....
اعظم_حسنی