یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ای صبح ز خورشید، تو شرمنده‌تر از چیست؟

ای صبح ز خورشید، تو شرمنده‌تر از چیست؟
ای جلوه تو، آینه را بنده‌تر از چیست؟

در باغ حضور تو گل و بلبل و سروند
از نغمه شیرین تو، آکنده‌تر از چیست؟

هر برگِ درختان که به یاد تو برآید
راز دلش از عشق تو، آگنده‌تر از چیست؟

چشمم به رهت مانده و دل در تب عشقت
جانم ز غم دوری تو، کنده‌تر از چیست؟

ای روشنی صبح، به ظلمت چه نیازی؟
زیبایی‌ات از ماه درخشنده‌تر از چیست؟

هر موجِ طلا، روی تو را می‌طلبد باز
این بحر ز گوهر، تو را جوینده‌تر از چیست؟

ای جام طرب‌زا، به لبِ تشنه ما ده
عالم ز شرابت همه نوشنده‌تر از چیست؟

فاضل ز غم عشق، بسی خوانده قصیده
نامش ز غم عشق، ستاینده‌تر از چیست؟


ابوفاضل اکبری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد