ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آنجا که راه نیست دگر جز کمی به مهر
مهجور و بی عبور مکانی است در سپهر
آنجا که حلقه وار
داده است دست خویش به دستان آسمان
او بی قرار و تاب
گسترده بال خویش
گویی که پرتگاه پر از بیم و ترس را
با دست پرصلابت و قلّاب وار خویش
می نازد و به مهر درآغوش می کشد
در زیر سلطه اش
دریای موجناک
آرام می خزد
او از فراز کوه
دیوار گونه کوه که ساید به آسمان
گویی ستیغ خویش
دارد همی نگاه به ژرفای درّه ها
وآنگاه
او آذرخش وار
از اوج قلّه ها به زمین می کند هبوط
افشین آریانا