یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

وسال دیگر و لعنت به باوری دیگر

وسال دیگر و لعنت به باوری دیگر
امید واهی امسالِ بهتری دیگر

که شام تیره نماند به تابش مهتاب
و آفتاب برآید زخاوری دیگر

برای آدم تنها کنارِهم، حرف ست
مگر که جور شود یارو یاوری دیگر

حلال نان وسرِ سفره هایِ غرقِ عَرَق
گرسنه اند و غمِ نااا ن آوری دیگر

شکم به سنگ کشیدند کودکان یتیم
کناره سفره ی افطار و منظری دیگر

تمام سال خراب است حال دل وقتی
صدای وای کسی گفت، مادری دیگر

چقدر شبهه و شک است در تفکر ما
خدا چرا نفرستد پیمبری دیگر؟

دعا کنیم گشایش کند گره ها را
و بخت پر بکشد در مقدری دیگر...


عباس جفره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد