یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تـا بـه دام سـر زلـف تـو گـرفتارم من

تـا بـه دام سـر زلـف تـو گـرفتارم من
همچو مجنون به سرکوی توبیمارم من
گـربـود دیده مـن بدرقه ات درهمه جا
از نـکوئی تـو بـاشد نـه گـنهکارم من
ظلمت شب به سرآمد نفس صبح دمید
مرغ شب باش توخاموش که بیدارم من
تـا گل روی تو بشکفت بـه بستان امید
بـی خـبر از گـل و انـدیشه گلزارم من
صیددل کردی ورفتی توبه یک تیرنگاه
زیـرلب زمزمه کردی که طـلبکارم من
از سـرلطف طبـیبا تـو بـه بـالـینم آی
بین که ازسوزش عشق توچه تبدارم من
به کمند سرزلف تونه امروزفتاده محمود
دیـرگاهی است در این دام گرفتارم من


سید مرتضی ذکاوتمند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد