ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
درگرو یک دل نصرانی ام
تاب ندارد دل حسرانی ام
دعوت دل را مپذیرد اگر؟
شبه دگر نیست که قربانی ام
درصف اسپند سر آتشم
کاش شود شوکت مهمانی ام
بسته به او رشتهٔ امید دل
حضرت شمع شب عرفانی ام
دست به دامان تو دارد(سلیم)
وقفه بینداز به ویرانی ام
او گر از آغوش؛ ستاند مرا
بوسه زند صاعقه پیشانی ام
من همه عمر دویدم پی اش
پشت سرش؛ سایهٔ زندانی ام
او شده طوفان مروت شکن
بخت بدم من گل شمدانی ام
پیش رقیبم سرشب دیدمش
سنگ اشاره زد به نادانی ام
آه کشیدم نفس آتش گرفت
حسرت دل ماند و پریشانی ام
ای همه ی حسرت چشمان من
گم شده ای در شب طوفانی ام
قاسم پیرنظر