یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به وقت نیمه شب گفتم:

به وقت نیمه شب گفتم:

رنج حِرمان نکشیدی که بدانی چه کشیدم
شبانگه نقشِ تو من مردم و صدبار کشیدم
درد زندان نچشیدی که بدانی بچشیدم
سحرگه سبکِ تو من دیدم و یک‌بار ندیدم


و فقط خدا شنید...

امیر طاها ظهری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد