ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
درجنگل بود که یک اتفاق ساده بیشترین اثر را بر زندگی مرد گذاشت.
سکوت راز اندیشه های تکراری.
سر بلندی نشستگان در جاده ساکت کوهستان
منتظر همراه.
منتظر کسی که بیاید و قصه ای از شهرتازه بگوید
و حکایتی از ابادی برای کودکان جنب کارخانه بنویسد.
و در اخر سر گلی برای مدیر کودکستان از کل دارایی هایش بخرد.
بودن یا عشق های ساختگی
میراث هر چه قسم بود.
داغی هر لطیفه پسر نوجوان را به فکر ازدواج انداخت.
و دانست شریکی چقدر ارزش دارد.
نور از روزنه .
این چنین بود که آرزویی را سامان داد.
و برقی به آسمان گورستان انداخت.
ای زیبایی چقدر دزدکی. شاد بودی
علی محسنی پارسا