یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

سکوت راز اندیشه های تکراری.

درجنگل بود که یک اتفاق ساده بیشترین اثر را بر زندگی مرد گذاشت.
سکوت راز اندیشه های تکراری.
سر بلندی نشستگان در جاده ساکت کوهستان
منتظر همراه.
منتظر کسی که بیاید و قصه ای از شهرتازه بگوید
و حکایتی از ابادی برای کودکان جنب کارخانه بنویسد.
و در اخر سر گلی برای مدیر کودکستان از کل دارایی هایش بخرد.
بودن یا عشق های ساختگی
میراث هر چه قسم بود.
داغی هر لطیفه پسر نوجوان را به فکر ازدواج انداخت.
و دانست شریکی چقدر ارزش دارد.
نور از روزنه .
این چنین بود که آرزویی را سامان داد.
و برقی به آسمان گورستان انداخت.
ای زیبایی چقدر دزدکی. شاد بودی

علی محسنی پارسا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد