یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

پشت لبش سبز نشده بود

پشت لبش سبز نشده بود
آن روز که دهانش بوی من را می داد
ودهان من را
می بوئیدن
که مبادا عشقی را مزه کنم
و کله مان درست بوی قرمه سبزی می داد
وتازه صامت مصوت ها راه را می‌شناختیم
آن راهی که چراغش قرمزبود
قرمز ماند
و بااحتیاطی پاییز گونه
هرگز چراغش
سبزنشد... .


سمیه معمری ویرثق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد