یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تداخل کرده با ابری وجود آفتاب اینجا

تداخل کرده با ابری وجود آفتاب اینجا
تنی بر دار آویزان نگاهی بر طناب اینجا
روان می گردد این روح و روان کودکان ما
به سمت رنگ شیرینی به دودی از کباب اینجا
تمام سفره خالی شد ز نان خالی خشکی
و برسر می‌زند شیخی زموی و از حجاب اینجا
تحمل تا به کی دارد خدا از بینش آدم؟
چه میباشد گناه ما چه می باشد ثواب اینجا؟

گمان دارم زمان باشد زمان بیخودی کردن
و آدم دائما باشد فقط فصل الخطاب اینجا
سیاهی سایه ای دارد درین دنیا و می دانم
غرور و کبر و خودخواهی کند ما را عذاب اینجا
نباشد کاسب دنیا اسیر جنس آلوده
که می لرزد تن دکان ز حرف اعتصاب اینجا
تمامش کن سعید امشب دل من گشته جام خون
از آن خونی که دارد شیخ در جام شراب اینجا
نمی باشد به جز نیکی دوام و فرصت دنیا
که دارد هر چه می کاری سر انجام و جواب اینجا


سعید آریا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد