یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عروسِ گلعذاری همچو ایران

عروسِ گلعذاری همچو ایران
کشیده بر سرش تور سپیدی
میان سینه از شوق حضورش
دل دامادِ خوشبختش تپیدی
ز چشم مادرِ در انتظاری
ز شوقش قطره اشکی چکیدی
میان حجره ی تاریکِ خشکی
بیفتاده عجب نور امیدی
زمستان نیمه ای از رخ عیان کرد

دهد از فصلِ پر باری نویدی
بچرخد در میان قفلِ خشکی
دوباره نغمه ی سبز کلیدی
بهاران در زمستان رخ نموده
ز شادی باغبان از جا پریدی
دوباره رود خشکی جان بگیرد
ز این خونی که بر رگها دویدی
بزودی زنده میگردد طبیعت
رَمه با شادمانی ها چریدی
عجب فرخنده فالی و شکوهی
عجب اقبالی و بختِ سعیدی

اسماعیل پیغمبری کلات

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد