یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دوباره عشق ورزیدن شرعا حرام است

دوباره عشق ورزیدن شرعا حرام است
چون عشق اولی قطعا بخواب است
گر گرفتم دائما از بی خیالی تو ای ققنوس
دوباره یادم کن نه وقتی سنگ مرام است


حاتم محمدی

فروغ دیده راه گم کرده

فروغ دیده راه گم کرده
و راحت دل در جستجوی او سر گردان.
فروغ دیده خیره به ره ماند
راحت دل نداد نامه ای
تا دل او شاد کند
مرغ حق آواز بر آورد و بگفت
آنچه که دیده نبیند،
بی گمان زودتر از دل برود .

دکتر محمد گروکان

دختر جان دختر مهربان..

دختر جان

دختر مهربان..

کوله بارت را بردار و برو

برو آن دور ها

جایی که سایه ات مانند لحافی بر سر خودت باشد

دختر جان

دختر مهربان

جان عزیزت را

از تازیانه ی

نا جوانمردی های این و
آن
پس بگیر


گاهی نباش

یا گاهی برای همیشه نباش

برو در سوراخ

همانجایی که پیدایت
نشود

گریه نکن..غمگین مشو.
اندوهگین مباش

فقط نباش

فقط زیاد نباش

زیادی ها را
دوست ندارند

خودت را اسراف نکن

گاهی نباش

لطفا..


سارا سادات پرشاد

دلبسته ام کردی

دلبسته ام کردی
وقت رفتن
سایه ام تورا
در آغوش گرفت
وَ مرا ترک کرد.


آگرین یوسفی

بر دلم نقش بسته رنگ سردی و اسیری

بر دلم نقش بسته رنگ سردی و اسیری
در دل ندارم هوسی و دلگیرم از پیری
سپیدی موهایم نه از کهنسالی ست
جوانم ،در خیالم حریر نقشی تو از دیری

حاتم محمدی

در زمستانی سرد و خاموش

در زمستانی سرد و خاموش
دست تنهایی ام را می گیرم
و در امتداد جاده ای که
وعده ی آمدنت را به من می دهد
قدم می زنم
امید برگشتنت را از من نگیر
من نیازم را
در نگاه تو می بینم
بیا تا بهار با قدم های تو
به چشم هایم لبخند بزند


مجید رفیع زاد

غم فراق در چشمانم

غم فراق در چشمانم
اشک شوق بر دیدگانم
می خواهم بیشتر اینجا باشم
خوشبختی همینجاست
در پستوی همین خانه
در باغچه پشت حیاط
در ساقه و برگ و نور و گیاه
انگار گمشده ام را پیدا کردم
دوست دارم اینجا را بغل کنم
و دقایقی بغض دلتنگی هایم را بترکانم
تا جاری شود اشکِ رهایی غم از برزن دل
مدتی باید باشم
زود باید برگردم
چقدر اینجا زیباست
مادرم چای می ریزد
پدرم زیبا می خندد
چه صفایی دارد دل من
زود باید برگردم
باید بروم
این فکر مرا می آزارد..

بهنام بادپروا