ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
وقتی که رسیدم
همه چیز پیدا بود
همۀ خاطره ها هم
و در آن اوج فلک
باد
نگاهی را وزید
فهم یک سایه
به یک دم
آسمان
نیلیِ نیلی
به همانقدر
که سپیداست تگرگ
و خورشید
به تنهایی ماهی
در شب
و عقابی
که از صبح دمان
خاطره داشت
لوکی دوشان
جوانی بی حاصل
اسیر همه چیز
من زندگی ام را
با حساسیتی فزون از حد
بر باد داده ام
آه بگذار زمان عاشق شدن دلها فرا رسد.
طاهر شامی
با خود روزی
آخر آرزوها را
تمام، به گور
خواهم بُــرد،
و مـرده ایـی
خوش بخت
خواهم شـد!
محمد ترکمان
بگذار با صدای گرفته ام تو را صدا بزنم
بگذار با دل گرفته ام تو را در آغوش بگیرم
بگذار قلب هایمان در کنار هم آرام گیرد
دست هایت را به من بده دست های تو رهایی بخش من از دلشوره هاست
بگذار زمان را در لحظه های کنار تو خلاصه کنم
بیا ساعت ها به آسمان خیره شویم و تو از ستاره ها برایم بگو..
از خودت برایم بگو
از اینکه کدام خوراکی را بیشتر دوست داری
و من فقط نگاهت می کنم تا شیوه خندیدنت را به خاطر بسپارم...
بگذار من باشم و تو و حسادت ثانیه ها
تا به خودمان بیاییم ببینیم ساعت ها گذشته...
بهنام بادپروا
من نمی دانم
خدایا چه اراده کرده ایی
اما شعله گرفتن و سوختن
در غم عشقش
خوب میدانم آخرین مرحله بود
زهره مومنی