ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
باد سرد پاییزی به باغ سبز زد و نابود کرد
تمام اشکهای ماه را دو تا دریاچه خون کرد
صدای خش خش برگها در رگهای زمین پیچید
پرستو سرما را حس کرد از آن سرزمین کوچید
لباس تیره شب را تمام ابرها پوشیدند
تمام چشم ها غم را تو چشم آسمان دیدند
کوچ پایان بهار بود، دلم آن باغی، که شد ویران
زوزه باد آواره کرد، پرستو را چو روحی سرگردان
شده یک ابر پر باران، یک باریدن پر طوفان
دلی که منتظر مانده، چشمانی با نمنم باران
تو این شبها که می بینی درختی زرد پوشم
تو فصل بهارم باش، بگیر سخت در آغوشم
عسل ناظمی