یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

از که گیرم خبر وقت ملاقاتت را؟

از که گیرم خبر وقت ملاقاتت را؟
سر بگیرم ره و آئین و مقاماتت

تا مگر بشنوم از پنجره مهر و وفا
مژده در مژده الطاف و عنایاتت را

به کجا رو بکنم تا به تماشا بکشد
قبله گاه نظر و اینهمه آیاتت را؟

روی دوشم بگذارم به تمنای وصال
کوله بار سفر کعبه ی حاجاتت را

آتش حنجره سوخته ام می خواند
دانه در دانه تسبیح مناجاتت را

گوشه چشم تو و خاطر آشفته ما
می سپارم به دلم صحبت هیهاتت را


وای بر من که اگر ساحل امنم نشوی
چه کنم لحظه ی گرداب مکافاتت را

علی معصومی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد