ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
صبح شد ساقی بیا بگشا در میخانه را
پرکن از می ساغر این عاشق دیوانه را
مرغ دل تا شد اسیر زلف آن صاحب جمال
بردم از خاطر هوای صید و دام و دانه را
در حریم کعبه گرد خانه گردی تا به کی
در حریم،دل بباید جست صاحبخانه را
زنگ غیر او ز مرآت دل خود پاک،کن
وانگهی بنگر در آن عکس رخ جانانه را
تانگردی قطره سان،مستغرق بحر فنا
کی برآری از صدف آن گوهر دردانه را
بنگر ای دل چون زبهر پرتوی در پای شمع
جان فشانیهاست هرشب تا سحر پروانه را
کس نخواهد دید هشیارم دگر تا روز حشر
گر شبی بینم بخواب آن نرگس مستانه را
فروغی تانگردی مست جام عشق دوست
در نیابی هرگز اسرار می و میخانه را
سما فروغی
دست هایت را
اندکی به من امانت بده
می خواهم
دوستت دارم هایم را
تا بیست بشمارم
مجید رفیع زاد
دارم تماشا میکنم عشق محالت را
در فکر پروازی گشودی هردو بالت را
از ساحل تنهاییم پر میکشی اما
باید که مهمانم کنی گاهی خیالت را
ای کاش در این آخرین دیدار میدیدم
در قهوه چشمان نازت ، رازِ فالت را
آیینه ات بودم شکستی صفحه دل را
هر تکه ام باز از دلت پرسید حالت را
پرسیده بودی تا به کی من دوستت دارم
با بغض هم دادم جواب این سوالت را
گفتم که تا پایان هستی، باز خندیدی
از گونه ات هرگز نخواهم برد چالت را
مهین خادمی
بر خلاف امروز
اونوقتا
چیزی خراب میشد
تعمیرش میکردن
نه تعویض.
رفیق هم
یکی از اون چیزا بود
عبدالمجید حیاتی
زیر باران مانده ام
ساعتهاست رعد
صدا می زند
باد تکانم می دهد
و باران با انگشتش
به تنم می کوبد
می خواهند عشقت
در من،
بیدار شود
شیما اسلام پناه
کاش بودی ابری بر سرم
که گاه و ناگاه خطور میکرد در سرم.
کاش دلم با یاد تو میشد تمام
و اغازش شعری میشد در دفترم.
کاش عشقت را میدیدی در منم
که خاک میخورد از چرخ زمان پیکرم
انگاه هنوز نمی آیی به دیدنم؟
ای اشنای غریب میهنم.
بیتا عرب نژاد