یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

پاییز همزاد منست

پاییز همزاد منست
با خیالت همه عمر خزانی دارم
هربار گفتم که صدایت کنم از دور
گفتم که آخر میرسم به مهراب دلت زود
از ترس نبودنت به رنج دوریت عادت کردم
خدا همه جا هست
در آغوش یار خدا یکجا جمع شده
با آن لب خندان که تو داری قمر روی
کاش به رویت شود روی نهم
با آن بالا بلندی که به کوه دریا شبیه هست
با آن مرتبه مهر که داری
یک رقص غربی هم نوازی
بانوی شرقی کم‌ داری
باآن همه رنج از تو یادگار دارم
تو را میخوانم از دور
کویر هم امید باران دارد


یحیی بهرامی باباحیدری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد