یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

از دل دیوانه دیوانه بجایش مانده است

از دل دیوانه دیوانه بجایش مانده است
وز خود افسانه افسانه بجایش مانده است

آنکه در زلف پر از پیچش به هر ره راه بود
راه بی برگشت خمخانه بجایش مانده است


ارغوانی کاو دلیل مستی ما شد کنون
درد بی تاثیر میخانه بجایش مانده است

آنکه از هر آشنایی بیشتر بود آشنا
از دل ما رفت و بیگانه بجایش مانده است

رفت از این ویرانه و ویرانه را ویران نمود
وه دلی خرم که ویرانه بجایش مانده است

شعله شمعی که تنها قبله بی شبهه بود
هرزه گردی های پروانه بجایش مانده است


بلبلی کز بی وفایی های گل صبرش نماند
در خفا جان داد و این لانه بجایش مانده است

سعید کیانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد