ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
شاعر کسی نیست که
بلد باشد با کلمات قشنگ بازی کند
یا کلمات را کنار هم قشنگ بچیند...
باید بتواند خلاقیت خلق کند
از درون جوانه بزند
و مثل یک دانه گیاه
از خاک بزند بیرون
دنیا رو تماشا کند
بیابان
خاک
باد
آفتاب
و رنج ببیند
رنج زیبای تولد
رنج سازنده مقاومت
رنج با شکوه قد کشیدن
تا برسد به
شکوه تنومندی و اقتدار
اما گاهی برای شعرها
فنداسیون کار و قواعد
از قبل ریخته میشود
برای خلق شعر درست
کلمات دیوارکشی می شود
و برای طی راه درست
مسیر کانال کشی می شود
و این ها جلو
باد و طوفان را می گیرد
برایشان سایه بان میزارند
تا از آفتاب در امان باشد
سم میزنند تا آفات نگیرد
آب به اندازه و هر روز
برایشان میرسد
و اینها باعث میشود
تفکر یا شعر
رنجی را تجربه نکند
بی آبی نبیند
و در برابر طوفان
نشکند، زخمی نشود
و در واقع بدون تجربه
هر کدام از اتفاقات طبیعی
شعر یا غیر طبیعی می شود
چون تجربیات حقیقی
منجر به بیان حقیقت می شود...
مانی رسا