ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ای درخور اوج ! آواز تو در کوه سحر، و گیاهی به نماز
غم ها را گل کردم، پل زدم از خود تا صخره دوست
من هستم، و سفالینه تاریکی ، و تراویدن راز ازلی
سر بر سنگ ، و هوایی که خنک، و چناری که به فکر، و روانی که پر از ریزش دوست
خوابم چه سبک، ابر نیایش چه بلند، و چه زیبا بوته زیست، و چه تنها من
تنها من ، و سر انگشتم در چشمه یاد ، و و کبوترها لب آب
هم خنده موج، هم تن زنبوری بر سبزه مرگ ، و شکوهی در پنجه باد
من از تو پرم ، ای روزنه باغ هم آهنگی کاج و من و ترس
هنگام من است ، ای در به فراز، آی جاده به نیلوفر خاموش پیام
سهراب سپهری