یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

شت قابِ شیشه ماتِ یک نفر هستم که نیست

شت قابِ شیشه ماتِ یک نفر هستم که نیست
گوشه ای از خاطراتِ یک نفر هستم که نیست

بی خبر دل کنده و رفته ست اما من هنوز
ماهی حوض حیاطِ یک نفر هستم که نیست

ابرِ پاره , رقصِ فوّاره , دو تا فنجانِ چای
آهِ تلخی در بساطِ یک نفر هستم که نیست


بوی باران و دوسیب و قل قل قوری چه شد؟
دل پریشِ سور و ساتِ یک نفر هستم که نیست

گرچه دلتنگِ صدای زنگِ آهنگش شدم
دلخوش از شور و نشاطِ یک نفر هستم که نیست

ذره ذره حل شدم در خاطراتش مثل قند
حافظِ شاخه نباتِ یک نفر هستم که نیست


مهین خادمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد