یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

سلام الهه ی گیسو به باد داده ی من

چراغ روشن چشمت امام زاده ی من

تو شرح حال خودت را بگو ! مرا ول کن
غم است و شعر و شب اعضای خانواده ی من

دعای هر شبه ام عاقبت به خیرم کرد
که سمت خانه ات افتاده راهِ جاده ی من

لبالب از توام آغوش مهربانت کو؟
که بی گدار نریزد زمین زیاده ی من


توانِ دلبری از قلب آهنینت نیست
اگرچه خُرد کند کوه را اراده ی من

مگر تو کاشته ای تاک این حوالی را؟
به آفتاب شبیه است رنگ باده ی من

و چند صفحه ی دیگر شروع قصه ی نو : 
زنی شبیه تو دل برده از نواده ی من

سعید_مبشر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد