یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ماهِ من..،

ماهِ من..،
حسود نیستم اما؛
وقتی عطر می زنی
من گاهی
چنان حسادت می کنم به پیراهن اَت
که تمام احساسم
شعر می شود در حلقه ی اشک چشمانم!


مرتضی سنجری

یک روزهایی را باید از تویِ تقویمِ دنیا بیرون کشید

[ یک روزهایی را باید اختصاص داد به بی خیالی...
نه به دغدغه ای فکر کرد
نه غصه ای خورد
نه نگرانِ چیزی بود.
یک روزهایی را باید از تویِ تقویمِ دنیا بیرون کشید
و برایِ خود زندگی کرد...]

ای که چشمان عزلخوان و مورّب داری !

ای که چشمان عزلخوان و مورّب داری !
بیشتر از غزلِ « سایه » مخاطب داری
چشم تو مستیِ صد جامِ پیاپی دارد
تو که لبهایی از انگور، لبالب داری !
چشمِ تو، شرح جهانهای موازی ست مرا
بیشتر از کُتُبِ فلسفه مطلب داری
پیش زیبایی ناب تو معذّب هستم
بس که چشمانِ پراز شرم و مودّب داری
چشم های تو جهانی ست که بی پایان است
تورِ دیدار ازاین منظره، هر شب داری!
چهره ات در اثَرِ شرم چه گلگون شده است
نکند ای بُتِ سودازده هرشب داری 


- یدالله گودرزی

کاش می شد جایی میگرفتم سرِ راهت را

کاش می شد
جایی
میگرفتم سرِ راهت را
و می گفتم
در توانِ من نیست
بگیر
این دوست داشتنت را..


مروت خیری

گول

از همون اول، اگه به جای "علم بهتر است یا ثروت"
ازمون می پرسیدن "دین بهتر است یا عقل" الان وضعمون این نبود!

شادی اگر اینگونه ، بسوزان جگرم را

شادی اگر اینگونه ، بسوزان جگرم را

اصلا بشکن کنج قفس بال و پرم را

صد بار پریشانی من دیدی و صد حیف

یکبارنشد تا که بگیری خبرم را

یک عمر برای تو غزل گفتم و گفتم

افسوس نخواندی و ندیدی هنرم را

در سینه بسی پیرم و فرسوده و بی جان

در چهره مبین چهره ی همچون پسرم را

وقتی که تو در خاطر من حک شدی آخر

فرقی نکند روی تو بندم نظرم را

فردا اگر ای دوست قرارست نباشی

یارب کمکم کن که نبینم سحرم را


- رضا خادمه مولوی

قدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستی

قدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستی

قلبمی اما سزاوار تپیدن نیستی !

مادر این بوسه های چون مسیحایی ولی

مرده خیلی زنده کردی، پاکدامن نیستی

من غبارآلود ِهجرانم تو اما مدتی ست

عهده دار ِ آن نگاه ِ لرزه افکن نیستی

یک چراغ از چلچراغ آرزوهایت شکست

بعد ِمن اندازه ی یک عشق، روشن نیستی!

لاف آزادی زدی؛ حالا که رنگت کرده فصل

از گزندِ بادهای هرزه ایمن نیستی!

چون قیاسش می کنی با من، پس از من هرکسی

هرچه گوید عاشقم،می‌گویی: اصلا نیستی!

دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدم

اندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی