یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

هزار سال پیش شبی که ابر اخترانِ دور دست

هزار سال پیش
شبی که ابر اخترانِ دور دست
می‌گذشت از فراز بام من
صدام کرد

چه آشناست این صدا
همان که از زمان گاهواره می‌شنیدمش
همان که از درون من صِدام می‌کند


هزار سال میان جنگل ستاره‌ها پیِ تو گشته‌ام
ستاره‌ای نگفت
کزین سرای بی‌کسی
کسی صدات می‌کند؟

هنوز دیر نیست
هنوز صبر من
به قامت بلند آرزوست

عزیز همزبان من
تو در کدام کهکشان نشسته‌ای...؟

هوشنگ ابتهاج

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد