یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

هر‌ ویروسی برای‌آنکه خودش را تکثیر کند

هر‌ ویروسی برای‌آنکه خودش را تکثیر کند به بدنی محتاج است، به میزبانی که پذیرایش باشد.
ویروس اگر بر در و دیوار بماند و کسی به او دست نزند، سرانجام از بین خواهد رفت.
هررذیلتی نیز به‌بدنی‌محتاج‌ست به تنی که آن را در خود جا بدهد
دروغ اگر روی زمین افتاده باشد و کسی آنرا بر ندارد،
خواهد مرد اما دروغ را که در دهان میگذاری جان‌میگیرد؛
دروغ ‌را که میگویی زنده‌میشود و خودش را میسازد و تکثیر میکند و سرایت می‌کند از این دهان به آن دهان.

نفرت اگر روی زمین افتاده باشد، خودش خواهدمرد
اما وقتی آنرا بر می‌داری و در دلت می گذاری، از تو تغذیه می‌کند تا بزرگ شود.
حیات او ممات تو خواهد شد.
تنت میزبان نفرت می شود. او تمام تو را می‌خورد تا زنده بماند. تو هر روز متنفرتر و متنفرتر و
متنفرتر میشوی تانفرت‌جان‌بگیرد تو میمیری تا نفرت زنده بماند...

حسادت هم همین است، خشمگینی و کینه ورزی،
و بدخواهی و حیله گری، و دسیسه چینی و بی رحمی، و بد‌اندیشی هم همینطور است.
همه شان بدن می خواهند! میزبان می خواهند ..

جسمی میخواهند تا آنرا بخورند، روحی‌می‌خواهندتا سوارش‌شوند آنها تنت را می خورند،
روحت را می خورند، قلبت را می خورند،
جانت را می خورند... بعدها، جنازه ات را هم خواهند خورد.

حالت خوش نیست؟ شاید که بیماری. بدنت را نگاه کن، روحت را، جانت را، روانت را،
قلبت را، ببین کدام رذیلت در تو جا خوش کرده است. ببین میزبان کدامینی ؟

خوب بودن، ماجرای ترس از دوزخ و طمع بهشت نیست. قصه ثواب و عقاب نیست.
شریعت‌نیست طریقت‌هم نیست خوب‌بودن همان عقلانیت است همان سلامت است.

خوب بودن این است که نگذاری رذیلت ها در تنت تکثیر شوند،
این‌ است‌ که نگذاری روحت میزبان ناراستی ها باشد...

حالت خوب می شود اگر‌جانت مزرعه‌ پلشتی‌ها نباشد .

عرفان نظرآهاری
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد