یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

لبخندت که گره می‌خورد

لبخندت
که گره می‌خورد
به نت‌های عشق
من
عرض خیابان را
رقصان
از خاطره می‌لرزانم
اینجا
هر عابری که رد می‌شود
پایش در عشق می‌لغزد.


نیلوفر_ثانی

هیچ‌کس در من به تماشای شبی خیره نشد

هیچ‌کس در من
به تماشای شبی
خیره نشد
ماهی دارم که تنش
زخمیِ خاموشی‌هاست ..


نیلوفر_ثانی

صبوری کفاف یأس‌م را نمی‌دهد

صبوری
کفاف یأس‌م را
نمی‌دهد
با لهجه‌ی آفتاب
این فاصله‌ی سرد را‌
بمیران.. .
.

.
نیلوفرثانی

کدام در را باید زد

کدام در را باید زد
که یار بازش کند
که عشق.... .


نیلوفرثانى

توخندیدی و من

توخندیدی و من
از شکاف بینِ لب‌هایت
به قلبت سرک کشیدم
در بی‌زمانیْ غوطه‌ور شدم
سر از دوست‌داشتنت
درآوردم
بازگشتم و در کالبدم
دیگر نگنجیدم..


نیلوفرثانی

حواست هست تو باشی دلم

حواست هست
تو باشی دلم
هزار پنجره رو به بهارست و
هزارنغمه ی خوش
به سرآغاز
::
تو باشی لبخند
مسیرِعاشقانه ی دلبری ست
و ستایش حیات
::
توباشی نبض‌‌ِ عشق
چنان میزند
که گویی زندگی تاابد برقرار
::
توباشی بهار
دیدنی ست
و فصلها
شاعر احساس وادراک
::
توحواست باشد
امابگذار
دقیقه ها حواس مرا
به زیباییِ بودنت
تسخیرکنند
من جاری
به ِاین حس بودنم..


نیلوفرثانی

از هرطرف که می روم

از هرطرف که می روم
انتظار
درِ ناگشوده ی این سالها
در کام ِمن
بی دریغ
دیوار ریخته است ... .


نیلوفرثانی

رنگ می‌بازد افق‌های ِروشنت

رنگ می‌بازد افق‌های ِروشنت
دست برمی‌داری از موج ِبودنت
وقتی می‌رسد که گمان می‌کنی
باید بایستی بجای ِرفتنت
از هر حضوری زخمی می‌شوی
حتی لمس ِنازک ِپیراهنت
در انزوای ِخود تبخیر می‌شوی
درهوای ِبی بالْ پریدنت
اینهمه سال رها بودی
یکبار هم تن دهی به تنگی ِبدنت
عشق همیشه آرام ِجان بود
شاید دلت کم دارد، التهاب ِمردنت
گاهی باید فقط کمی جابجا شوی
وقتی خورده می‌شوی، ذره ذره در ِکَفَنت ..

نیلوفر_ثانی