ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نشستم چای خوردم
شعر گفتم
شاملو خواندم
اگر منظورت اینها بود
خوبم...
بهترم یعنی!
این مست های بی سر و پا را جواب کن
امشب شب من است مرا انتخاب کن ...
سوز دلی دارم که میگیرد قرارت را
شاید به این پاییز بسپاری بهارت را
بوی تو در پیراهنم جا مانده میترسم
یک هرزه باد از من بگیرد یادگارت را
آیینه، شد صد تکه اما باز هر تکه
از یک دریچه رنگ زد نقش و نگارت را
مجنونتر از بیدند و میلرزند بی لیلا
بر شانهها بگذار چشم اشکبارت را
این افتخار است ای پلنگ ماده! بی خود نیست
روی بلندی میبری نعش شکارت را
هرجا که بنشینی نسیمی نامه بر دارم
اندازه یک غصه خالی کن کنارت را
جا میگذاری مادیانها را و میتازی
گاهی فقط از دورها خط غبارت را
تو تشنه خونی، گلویم تشنه زخم است
پایان دهیم این بار؛ من حرفم، تو کارت را
#مهدی_فرجی
از مجموعه #غزل" #منمکهمیگذری "
انتشارات فصل پنجم
می ایستم پای تـ♥ـو با جان و تنم مـ♡ـن
پامیگــــــــــــذارم روی قلب آهنم مـ♡ـن
یک عمر-تنگاتنگ-بــــــــــــوی بودنت را
حس کرده ام بین تن و پیراهنم مـ♡ـن
ازکودکی باخویش گفتم "عاشقی کن"!
خواندم الفبـــای تـ♥ـو را در دامنم مـ♡ـن
ای شمع..!میخواهم کــــــه رازی را بگویم؛
از بوسه ی دیشب به این سو..روشنم مـ♡ـن
دریا تـ♥ـویی،صحرا تـ♥ـویی،جنگل تـ♥ـویی،تـ♥ـو
ماهی مـ♡ـنم،آهو مـ♡ـنم،تیهـو مـ♡ـنم،مـ♡ـن
در بــــــــــــــــــــاز بود و آسمان پروانه بازار
اما مگر از این قفس دل میکنم مـ♡ـنϻ؟
مهدی فرجی