یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

هر ترانه آرامش عشق است

هر ترانه
آرامش عشق است
هر ستاره
آرامش زمان
و هر آه
آرامش یک فریاد


فدریکو گارسیا لورکا
مترجم : علی اصغر فرداد

راستش را می‌گویم

راستش را می‌گویم
آه که دوست داشتن تو
چنین که دوستت دارم
چه دردآور است
با عشق تو هوا آزارم می‌دهد
قلبم و کلام نیز
پس چه کسی خواهد خرید
یراق ابریشمین
و اندوهی از قیطان سپید
تا برایم دستمال های بسیار بسازد؟

آه ، که دوست داشتن تو
چنین که دوستت دارم
چه دردآور است


فدریکو گارسیا لورکا

واژه‌هایت‌ در قلب‌ من‌

واژه‌هایت‌ در قلب‌ من‌
دایره‌های‌ سطح‌ آب‌ را مانندند!

بوسه‌ات‌ بر لبانم‌،
به‌ پرنده‌یی‌ در باد می‌ماند!

چشمان‌ سیاهم‌ بر روشنای‌ اندامت‌،
فوّاره‌های‌ جوشان‌ در دل‌ شب‌ را یادآورند!


"فدریکو گارسیا لورکا"

مگذار شکوه‌ چشمان‌ تندیس‌وارت‌،

مگذار شکوه‌ چشمان‌ تندیس‌وارت‌،
یا عطرِ گل‌ سرخی‌ که‌ شبانه‌
با نفست‌ بر گونه‌ام‌ می‌نشیند را از دست‌ بدهم‌!

می‌ترسم‌ از یکه‌ بودن‌ بر این‌ ساحل‌،
چونان‌ درختی‌ بی‌بار
سوخته‌ در حسرت‌ گُل‌ُ برگ‌ُ جوانه‌یی‌
که‌ گرمایش‌ بخشد!

اگر گنج‌ ناپدید منی‌،
اگر زخم‌ دریده‌ یا صلیب‌ گور منی‌،
اگر من‌ یک‌ سگم‌ُ تو تنها صاحبمی‌،
مگذار شاخه‌یی‌ که‌ از رود تو برگرفته‌ام‌
و برگ‌های‌ پاییزی‌ اندوه‌ بر آن‌ نشانده‌ام‌ را
از دست‌ بدهم‌!



"فدریکو گارسیا لورکا"